" من به تو چشم دوختم 3>> " پارت ۱۴
بعد از چند مین اتوبوس اومد وهمه سوار شدن
کوکخواست کنار پنجره بشینه که من پریدم
ات : عه.. من میخوامکنار پنجره بشینم..
کوک : اوك
نشستم و یه فیلم پخش کردم و یه ایرپادمو گذاشتم تو گوشم و دومی رو گذاشتم تو گوش کوک..
کوک : چیکار میکنی ؟ * خنده *
ات : بیا فیلم ببینیم !
کوک : باشه
فیلم رو پلی کردم و هردو با دقت نگاش میکردیم..
بعد از یه ساعت ونیم تموم شد و منم گوشی رو خاموش کردم و همینجور خوابم برد..
کوک ویو :
به ات خیره شدم که سرش رو رو شونم گذاشت..
تو اتوبوس جاهامونو عوض کردیم..
تو پنجره را میخواستی و من ؛
میخواستم به تو نگاه کنم..
کمکم رسیدیم به جنگل و همه رفتن بیرون اتوبوس
کوک : ات..قشنگم ! بیدار شو رسیدیم * آروم *
هیچ صدایی ازش نشنیدم..
اول وسایلو پیش بقیه گذاشتم بعد ات رو براید استایل بغل کردم و رفتم بیرون پیش بقیه..
جونهو : عه..چرا اتو بغل کردی؟
کوک : خوابه..
جونهو : معلومه خیلی دوسش داری..
کوک : اشتباه نکن ، من عاشقشم !
جونهو : * خنده * خب بیا بریم پیش معلم میخواد زر بزنه..
تکخنده ای کردم و همینجور که ات بغلم بود رفتیم اونجا..
بیخیال نگاهای تعجب آمیز بقیه به حرفای معلم گوش دادم..
معلم : خب بچه ها..اول از همه چادرا رو درست میکنید و بعد میاید برا نهار..بعد گردش و بازی اینا ، چادرا چون بزرگن چهار نفر جا میشن..
( همه رو میگه )
خب و در آخر
کیم ات جئون جونگکوک
کیم جینا کانگ وونگ
ادامه دارد..
خدا وکیلی این پارت خیلی قشنگ بود !🥹🫂
.
کوکخواست کنار پنجره بشینه که من پریدم
ات : عه.. من میخوامکنار پنجره بشینم..
کوک : اوك
نشستم و یه فیلم پخش کردم و یه ایرپادمو گذاشتم تو گوشم و دومی رو گذاشتم تو گوش کوک..
کوک : چیکار میکنی ؟ * خنده *
ات : بیا فیلم ببینیم !
کوک : باشه
فیلم رو پلی کردم و هردو با دقت نگاش میکردیم..
بعد از یه ساعت ونیم تموم شد و منم گوشی رو خاموش کردم و همینجور خوابم برد..
کوک ویو :
به ات خیره شدم که سرش رو رو شونم گذاشت..
تو اتوبوس جاهامونو عوض کردیم..
تو پنجره را میخواستی و من ؛
میخواستم به تو نگاه کنم..
کمکم رسیدیم به جنگل و همه رفتن بیرون اتوبوس
کوک : ات..قشنگم ! بیدار شو رسیدیم * آروم *
هیچ صدایی ازش نشنیدم..
اول وسایلو پیش بقیه گذاشتم بعد ات رو براید استایل بغل کردم و رفتم بیرون پیش بقیه..
جونهو : عه..چرا اتو بغل کردی؟
کوک : خوابه..
جونهو : معلومه خیلی دوسش داری..
کوک : اشتباه نکن ، من عاشقشم !
جونهو : * خنده * خب بیا بریم پیش معلم میخواد زر بزنه..
تکخنده ای کردم و همینجور که ات بغلم بود رفتیم اونجا..
بیخیال نگاهای تعجب آمیز بقیه به حرفای معلم گوش دادم..
معلم : خب بچه ها..اول از همه چادرا رو درست میکنید و بعد میاید برا نهار..بعد گردش و بازی اینا ، چادرا چون بزرگن چهار نفر جا میشن..
( همه رو میگه )
خب و در آخر
کیم ات جئون جونگکوک
کیم جینا کانگ وونگ
ادامه دارد..
خدا وکیلی این پارت خیلی قشنگ بود !🥹🫂
.
۹.۰k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.